خداشناسی تشبیهی در وداها
وداها بیشتر تشبیهیاند و خداشناسی ودایی کاملاً تشبیهی و تجسیمی است. تشبیه در وداها تشبیه خدایان به انسان و یا به سایر موجودات است. تشبیه ودایی را میتوان بر چهار نوع دانست:
نویسنده: احسان کردی اردکانی
وداها بیشتر تشبیهیاند و خداشناسی ودایی کاملاً تشبیهی و تجسیمی است. تشبیه در وداها تشبیه خدایان به انسان و یا به سایر موجودات است. تشبیه ودایی را میتوان بر چهار نوع دانست:
1- تشبیه حقیقی یا اصلی، همان تجسیم است مانند دست و پا داشتن خدایان
2- تشبیه افعالی، مانند صحبت کردن و جنگیدن
3- تشبیه احساسی، مانند خشمگین شدن
4- تشبیه انفعالی.
بنابراین در وداها بیشتر با تشبیه روبه رو هستیم هر چند از تنزیه نیز سخن به میان آمده است. در اوپانیشادها بر جمع میان تنزیه و تشبیه تأکید شده است و از صفات تنزیهی و تشبیهی برهمن سخن به میان آمده است. متفکران و فیلسوفان مکتب ودانته نیز، گرچه دو اصطلاح تنزیه و تشبیه را به کار نبردهاند، ولی لابه لای نظریات آنها، به ویژه در مورد دو مقام اطلاق و تقیید میتوان موضوع تنزیه و تشبیه را استنباط کرد؛ زیرا تشبیه مرتبط با مقام تقیید و تنزیه مرتبط با مقام اطلاق است. نیرگونه برهمن بنیان و اساس سگونه برهمن یا خدای شخصی است و سگونه برهمن همان برهمن محدود و مقید است. اوست که در جهان ظهور و تجلی میکند و آفرینش، حفظ و بقا و اضمحلال و زوال به وسیله سگونه برهمن انجام میگیرد. شنکره از مراتب چهارگانه آتمن سخن گفته است. از دید او مرتبهی چهارم، یعنی مرتبهی توریه مقام تنزیه است و بعد لایتناهی آتمن شمرده شده، که کلمات و عبارات قادر به توصیف این مرتبه نیستند بلکه تنها با صفات و ویژگیهای سلبی میتوان آن را توصیف کرد. از دید او برهمن نا محدود و ساری در همهی هستی است و فراتر از محدودیت زمانی و مکانی است و ماسوای او فقط نمود است. شنکره این حقیقت را نیرگونه برهمن یعنی برهمن فاقد صفات و ویژگیها و عاری از تعینات نامیده است. نخستین تعین برهمن، سگونه برهمن یا برهمن متصف است که متصف به صفات متعدد است. پس برهمن دارای دو وجه است نیرگونه برهمن که موضوع معرفت و متعلق شناخت، و سگونه برهمن که موضوع عبادات و پرستش است. از دید او هدف تعالیم مکتب ودانته معرفی برهمن فاقد صفات به عنوان حقیقت اصلی و غایی است. عبارات متناقصی که در متون دینی آمده است، ناظر به این دو جنبه برهمن است. مثلاً گفته شده است که او هم قابل درک است و هم غیر قابل درک، هم حرکت میکند و هم حرکت نمی کند، هم دور است و هم نزدیک و ... از دید شنکره وقتی از برهمن متصف به صفات سخن گفته میشود، منظور سگونه برهمن، و اگر صفتی نفی شود منظور نیرگونه برهمن است. نیرگونه برهمن بنیان و اساس سگونه برهمن یا خدای شخصی است و سگونه برهمن همان برهمن محدود و مقید است. اوست که در جهان ظهور و تجلی میکند و آفرینش، حفظ و بقا و اضمحلال و زوال به وسیله سگونه برهمن انجام میگیرد. با توجه به این مطالب نیرگونه برهمن را میتوانیم هم با مقام ذات قابل تطبیق بدانیم و هم با مقام الاهیت. اگر نیرگونه برهمن را مساوی با مقام ذات بدانیم، او فراتر از مقام تنزیه و تشبیه است؛ زیرا به گفتهی ابن عربی تنزیه و تشبیه مربوط به مقام الاهیت است. در این صورت مبحث تنزیه و تشبیه را میتوان مربوط به برهمن سگونه دانست؛ زیرا این برهمن از آن جهت که با جنبه اطلاق نیرگونه برهمن مرتبط است، منزه و متعالی است و از آن حیث که با هستی نموداری مرتبط است و متصف به صفات گوناگون است، مشبه است. ولی اگر نیرگونه برهمن را همان مقام اطلاق برهمن، و سگونه برهمن را همان مقام تقیید برهمن فرض کنیم، تنزیه مربوط به نیرگونه برهمن و تشبیه مربوط به سگونه برهمن است.
رامانوجا نیز هم از جنبه تنزیهی برهمن سخن گفته است و هم از جنبه تشبیهی آن. از دید او برهمن دارای پنج تجلی است:
مرتبهی نخست که برترین مرتبه است، همان پر برهمن است. در این مرتبه او شناخته ناشدنی است. در مرتبهی دوم برهمن به قصد آفریدن، عبادت شدن و ...متصف به صفات متعددی میشود. مرتبهی سوم مقام جامع همه مظاهر است و در مرتبهی چهارم بر دلها تجلی میکند. در مرتبهی پنجم به صورت بتها و تصاویر ساخته شده دست انسان ظاهر میشود و به صورت خدای معبد برای پرستش تجلی میکند.
منبع مقاله :
ماهنامهی تخصصی کتاب ماه فلسفه، سال ششم، شمارهی 68، اردیبهشت 1392
وداها بیشتر تشبیهیاند و خداشناسی ودایی کاملاً تشبیهی و تجسیمی است. تشبیه در وداها تشبیه خدایان به انسان و یا به سایر موجودات است. تشبیه ودایی را میتوان بر چهار نوع دانست:
1- تشبیه حقیقی یا اصلی، همان تجسیم است مانند دست و پا داشتن خدایان
2- تشبیه افعالی، مانند صحبت کردن و جنگیدن
3- تشبیه احساسی، مانند خشمگین شدن
4- تشبیه انفعالی.
بنابراین در وداها بیشتر با تشبیه روبه رو هستیم هر چند از تنزیه نیز سخن به میان آمده است. در اوپانیشادها بر جمع میان تنزیه و تشبیه تأکید شده است و از صفات تنزیهی و تشبیهی برهمن سخن به میان آمده است. متفکران و فیلسوفان مکتب ودانته نیز، گرچه دو اصطلاح تنزیه و تشبیه را به کار نبردهاند، ولی لابه لای نظریات آنها، به ویژه در مورد دو مقام اطلاق و تقیید میتوان موضوع تنزیه و تشبیه را استنباط کرد؛ زیرا تشبیه مرتبط با مقام تقیید و تنزیه مرتبط با مقام اطلاق است. نیرگونه برهمن بنیان و اساس سگونه برهمن یا خدای شخصی است و سگونه برهمن همان برهمن محدود و مقید است. اوست که در جهان ظهور و تجلی میکند و آفرینش، حفظ و بقا و اضمحلال و زوال به وسیله سگونه برهمن انجام میگیرد. شنکره از مراتب چهارگانه آتمن سخن گفته است. از دید او مرتبهی چهارم، یعنی مرتبهی توریه مقام تنزیه است و بعد لایتناهی آتمن شمرده شده، که کلمات و عبارات قادر به توصیف این مرتبه نیستند بلکه تنها با صفات و ویژگیهای سلبی میتوان آن را توصیف کرد. از دید او برهمن نا محدود و ساری در همهی هستی است و فراتر از محدودیت زمانی و مکانی است و ماسوای او فقط نمود است. شنکره این حقیقت را نیرگونه برهمن یعنی برهمن فاقد صفات و ویژگیها و عاری از تعینات نامیده است. نخستین تعین برهمن، سگونه برهمن یا برهمن متصف است که متصف به صفات متعدد است. پس برهمن دارای دو وجه است نیرگونه برهمن که موضوع معرفت و متعلق شناخت، و سگونه برهمن که موضوع عبادات و پرستش است. از دید او هدف تعالیم مکتب ودانته معرفی برهمن فاقد صفات به عنوان حقیقت اصلی و غایی است. عبارات متناقصی که در متون دینی آمده است، ناظر به این دو جنبه برهمن است. مثلاً گفته شده است که او هم قابل درک است و هم غیر قابل درک، هم حرکت میکند و هم حرکت نمی کند، هم دور است و هم نزدیک و ... از دید شنکره وقتی از برهمن متصف به صفات سخن گفته میشود، منظور سگونه برهمن، و اگر صفتی نفی شود منظور نیرگونه برهمن است. نیرگونه برهمن بنیان و اساس سگونه برهمن یا خدای شخصی است و سگونه برهمن همان برهمن محدود و مقید است. اوست که در جهان ظهور و تجلی میکند و آفرینش، حفظ و بقا و اضمحلال و زوال به وسیله سگونه برهمن انجام میگیرد. با توجه به این مطالب نیرگونه برهمن را میتوانیم هم با مقام ذات قابل تطبیق بدانیم و هم با مقام الاهیت. اگر نیرگونه برهمن را مساوی با مقام ذات بدانیم، او فراتر از مقام تنزیه و تشبیه است؛ زیرا به گفتهی ابن عربی تنزیه و تشبیه مربوط به مقام الاهیت است. در این صورت مبحث تنزیه و تشبیه را میتوان مربوط به برهمن سگونه دانست؛ زیرا این برهمن از آن جهت که با جنبه اطلاق نیرگونه برهمن مرتبط است، منزه و متعالی است و از آن حیث که با هستی نموداری مرتبط است و متصف به صفات گوناگون است، مشبه است. ولی اگر نیرگونه برهمن را همان مقام اطلاق برهمن، و سگونه برهمن را همان مقام تقیید برهمن فرض کنیم، تنزیه مربوط به نیرگونه برهمن و تشبیه مربوط به سگونه برهمن است.
رامانوجا نیز هم از جنبه تنزیهی برهمن سخن گفته است و هم از جنبه تشبیهی آن. از دید او برهمن دارای پنج تجلی است:
مرتبهی نخست که برترین مرتبه است، همان پر برهمن است. در این مرتبه او شناخته ناشدنی است. در مرتبهی دوم برهمن به قصد آفریدن، عبادت شدن و ...متصف به صفات متعددی میشود. مرتبهی سوم مقام جامع همه مظاهر است و در مرتبهی چهارم بر دلها تجلی میکند. در مرتبهی پنجم به صورت بتها و تصاویر ساخته شده دست انسان ظاهر میشود و به صورت خدای معبد برای پرستش تجلی میکند.
منبع مقاله :
ماهنامهی تخصصی کتاب ماه فلسفه، سال ششم، شمارهی 68، اردیبهشت 1392
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}